لوح محفوظ

پیوندها

نکاتی پیرامون معقولات ثانی فلسفی

چهارشنبه, ۲۹ آذر ۱۳۹۱، ۱۰:۰۵ ق.ظ

به نام خدا

نکاتی پیرامون معقولات ثانی فلسفی

 

ربابه-حاجی محمد حسین کاشی   سر گروه فلسفه

مقدمه : سخنی پیرامون تصورات حسی و عقلی

کلام اول اینکه هر چیزی که به وسیله حس شناخته می شود در مرحله اول جزئی بوده و در این مرحله نمی تواند مفهوم کلی را به ما ارائه دهد. اما نفس در سیر شناخت خود حرکتش را از دریافت امور جزئی و به صورت شخصی از همین حس شروع کرده با یک نام مثلا گرما ، سفیدی و . . . از آن یاد کرده و این وجود محسوس را در مرحله خیال حاضرش می کند و سپس از همین مفهوم یک مفهوم کلی را از آن انتزاع کرده و به آن صورت ماهوی و یا مفهومی کلی که اولین معقولات ما را از اشیاء تشکیل می دهند.

سخنی دیگر آنکه در بخش تصورات چیز هایی قابل تعریف هستند که به حد یا رسم منطقی بتوانیم برای آنان تعریفی ارائه دهیم و سپس در بخش تصدیقات بتوانیم برای آن برهانی را اقامه کنیم.

اما تمام این اصطلاحات منطقی برای آنکه بتواند زاویه دید ذهن ما را در بررسی علمی جهان وسیع تر کند باید این مفاهیم ماهوی را تحت عنوانی کلی تر قرار دهد و با عباراتی از آنها یاد کند که صرفا اعتباری و ذهنی هستند. پس چون اولا مفاهیم منطقی عنوانی کلی تر برای آن مفاهیم ماهوی قرار داده شده اند به آنها معقولات گفته می شود و چون در مباحث تعریف و استدلال به کار برده می شوند به آنان منطقی گفته شده و از این جهت که اعتباری و انتزاعی اند به آنها معقولات ثانوی منطقی گفته می شود.

کلام آخر در نحوه انتزاع مفاهیم فلسفی مورد دقت در کتب فلسفی از قبیل : وجود و عدم ، وحدت و کثرت ، وجوب و امکان و امتناع ، علت و معلول ، متناهی نا متناهی ، حادث و قدیم   ،  قوه و فعل و . . . میتوان قائل شد که ذهن به نوعی تعامل یک مفهوم اسمی را از معنایی حرفی انتزاع کرده است.


 

مراد از فطری بودن معقولات ثانوی

برای توجه به فطری بودن برای مفاهیم فلسفی که همان معقولات ثانوی فلسفی نامیده شده اند ذکر چند نکته مختصر ضروری است :

1-    - فطریات همگی مفاهیمی اند که اولا اکتسابی و ثانیا قابل تعریف اند.

2-    - اما این مفاهیم فطری نام گرفتند چون مانند مفاهیم ماهوی حقیقی و طبیعی نیستند.

3-    - اگرچه فطری بودن به این معنا نیست که ذهن صورت و یا قالبی پیش ساخته برای آن داشته باشد و یا آن را بالفعل بتواند دریابد.

در بحث شناخت شناسی معقولات ثانویه فلسفی چند اصل باید پذیرفته شود :

1-    - قبول وجود ذهنی در مقابل وجود عینی و خارجی.

2-    - ابتکار عمل و فعالیت ذهن برای انتزاع مفاهیمی از قبیل اصطلاحات مفاهیم منطقی و فلسفی.

3-    - تمام این نوع کار و فعالیت های ذهنی قابل انطباق با موجودات خارجی بوده و هیچگاه از قبل به طور پیش ساخته ذهن مفهومی را ارائه نداده است.

 

تفسیر فلاسفه از معقولات ثانوی فلسفی

در ترتیب و چینش مفاهیم با سوال های ماهوی تعریف منطقی ارائه می شود و برای ارتباط آن مفهوم ذهنی به عالم خارج و عالم عینی از استدلال که تصدیق منطقی است کمک گرفته میشود. ولی این سوال ها اگر برای پاسخ گوئی از مسائل هستی شناسی وارد مباحث فلسفی گردند این تجزیه و تحلیل و این سوال از رابطه هستی و نحوه این ارتباط با موضوع برای پاسخ گویی به چرایی های فلسفی است.

اما در میان خود مفاهیم و مباحث و تمام اصطلاحات فلسفی باز باید ترتیب و چینشی را قائل شد ؛ که تمام این مفاهیم حقیقی فلسفی باز به تجزیه و تحلیل مفهوم وجود باز گشت پیدا کنند.

در تفسیر حکما آمده است : اگر برای هر قضیه رابطه ای به عنوان نسبت میان موضوع و محمول ذکر می شود که معمولا در قضایای حملی با کلمه « است» از آن تعبیر می شود خود این لفظ یک معنای حرفی است که از آن عقل توانسته یک مفهوم اسمی را تجرید کرده و با تبدیل آن با لفظ «هستی» به آن اشاره کند و از آن مفهوم بسازد.

اولین سوال با سوال از بودن و هستی شئ که آیا آن چیز در خارج وجودش پیدا میشود یا نه ؟ با همین مفهوم اسمی «کلمه هست » از آن سوال می شود.

بعد از قبول هستی آن چیز تمام سوال های فلسفی با سوال از امکان ضرورت و . . . ذهن مفاهیمی را در خودش پیدا می کند سپس از آن نوع رابطه یک معنای اصطلاحی را معین کرده و سپس از چگونگی حمل و تصدیق آن سوال کرده و پیرامون آن بحث می کند.

بنابر این می توان قائل شد چون فیلسوف واقعگراست همه سوال های او به هستی باز گشته ، از آن شروع شده و به آن ختم می شود. اگرچه این مفهوم هستی ابتدا یک معنای ربطی برای وحدت میان موضوع و محمول در قضایای حملی بوده است.

اما در تفسیر عرفانی مرحوم استاد علامه طباطبائی وی قائل است : تمامی این مباحث علمی و فلسفی که همگی حصولی و اکتسابی هستند برگشتی به علم حضوری ما به تصدیق نفس آنجا که نفس هستی­اش را مشاهده کرده و سپس آن را تصدیق می کند باز می­گردد.

نتیجه گیری:

نتیجه اینکه در سوال­های نظری سوال ها باید در جایی متوقف شوند که دیگر آن سوال قابل نظر و دقت نبوده و خودش ظاهر و بدیهی باشد ، همانطور که اشاره شد همه صورت های ما از مفاهیم ماهوی قابلیت دارند که از طبیعت و ذاتشان سوال ماهوی منطقی شود . در سایر علوم از این مفاهیم با کم و کیفشان بحث شده و در اصل هستی شناسی شان همه محتاج دقت های فلسفی هستند. اما این سوال ها متوقف نمیشود مگر اینکه با اولین تجزیه و تحلیل ذهن که شئ خارجی به مفهوم ماهوی و مفهوم هستی تقسیم کرده است؛ اگر در این تقسیم مفهوم ماهوی که یک مفهوم اسمی است ،مفهومی نظری و قابل تجزیه و تحلیل بدانیم ولی مفهوم هستی را که یک معنای ربطی و حرفی است می توانیم مستقیم به شهود نفس باز گردانده و آن را علمی حضوری و غیر قابل تجزیه و تحلیل عقلی دانسته و آن را نظری و اکتسابی ندانیم ، بلکه حضوری و بدیهی بدانیم.

 

                                                                                                       والسلام

 


 

منابع و مأخذ :

·       * استاد شهید مرتضی مطهری ،آشنایی با علوم اسلامی منطق و فلسفه ، انتشارات صدرا

·       * استاد شهید مرتضی مطهری ،شرح مبسوط منظومه ، انتشارات حکمت ، 1366،جلد دوم

·       * استاد علامه طباطبایی ،اصول فلسفه و روش رئالیسم ، دفتر انتشارات اسلامی ، دوره سه جلدی

·       * استاد محمد تقی مصباح یزدی ،آموزش فلسفه ، سازمان تبلیغات اسلامی ، 1364

·       * آیت ا... جوادی آملی ، شناخت شناسی در قرآن ، مرکز فرهنگی رجاء ،1372

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۹/۲۹
ربابه حاجی محمد حسین کاشی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی