نقش تأویل در تفسیر « قرآن کریم » (2)
بسم الله الرّحمن الرّحیم
نقش تأویل درتفسیر « قرآن کریم » (2)
مقدمه:
تأویل، معنای جامعی دارد که مصادیق آن گوناگون میباشند و هر اصطلاحی با اصطلاح دیگر اختلاف دارد؛ لیکن در اصل جامع که همان ارجاع و برگرداندن باشد، متفقاند و دلیلی بر حصر موارد استعمال آن، وجود ندارد.
مصادیق تأویل :
1. تأویل به معنای ارجاع و برگرداندن، مفهوم جامعی است که مصادیق فراوان دارد؛ گاهی ارجاع در مفهوم ذهنی است. تأویل همتای تفسیر دانسته و این دو را مقارن هم میدانند.
2. گاهی ارجاع به مصداق خارجی معنای لفظ است؛ مثلاً تأویل جمله خبری، همان تحقّق «مخبر عنه» است و تأویل جمله انشایی، همان امتثال امر یا نهی و مانند آن میباشد.
3. گاهی ارجاع در تحلیل و تعلیلِ یک جریان خارجی است که راز ، بلکه حکمت و سرّ آن است؛ نظیر آنچه حضرت خضر(علیهالسلام) برای حضرت موسی(علیهالسلام) توضیح داد؛ (ذلک تأویل ما لم تستطع علیه صبراً).[ سوره کهف، آیه 82]
4. گاهی ارجاع مَثَل به مُمَثّل و برگرداندن صورت خیالی و مانند آن به ممثّل خارجی است؛ نظیر آنچه حضرت یوسف فرمود: (یا أبت هذا تأویل رؤیای من قبل).[ سوره یوسف، آیه 10]
5. گاهی ارجاع مَثَل به مُمَثّل است؛ لیکن نه بعد از تحقق عینی آن؛ بلکه قبل از تحقق که از آن به تعبیر رؤیا هم یاد میشود؛ نظیر آنچه بعضی از زندانیان به حضرت یوسف(علیهالسلام) گفتهاند: (نبّئنا بتأویله إنّا نراک من المحسنین)[ سوره یوسف، آیه 36] و آنچه معبّران مصر گفتهاند: (و ما نحن بتأویل الأحلام بعالمین).[ سوره یوسف، آیه 44] گاهی نیز ممکن است در مورد دیگران استعمال شود.
تأویل آیات متشابه و آیات محکم
همانطور که آیه متشابه، تأویل صحیح دارد و آن را خداوند تعالی میداند و به راسخان در علم افاضه میفرماید، برای آیه محکم هم تأویل است و برای تمام قرآن کریم تأویل وجود دارد؛ چنانکه از آیه (هل ینظرون إلاّ تأویله یوم یأتی تأویله...)[ سوره اعراف، آیه 53] و آیه (بل کذّبوا بما لم یحیطوا بعلمه و لما یأتهم تأویله...)[ سوره یونس، آیه 39] ظاهر میشود.
ظهور تأویل تمام قرآن
تأویل تمام قرآن که در قیامت ظهور میکند، نه از سنخ ارجاع مفهومی است و نه از سنخ تطبیق مفهوم کلی بر فرد؛ بلکه از سنخ تطبیق دیگری است که تفصیل آن از اجمال این مقال بیرون است.
پرهیز از انحصار
حصر قرآن در معانی ظاهری و پرهیز از معانی باطنی و نیز اجتناب از تأویل آن با استمداد از خود قرآن و رهنمود عترت طاهرین(علیهمالسلام) روا نیست؛ زیرا درجات بهشت به عدد آیات قرآن کریم است و به اهل قرآن در قیامت گفته میشود: «اقرأ و ارق»؛ «بخوان و بالا برو»[ وافی، ج 9، ص 1704، کتاب أبواب القرآن، باب التمسک بالقرآن و العمل به] و هر اندازه که در دنیا به درجات باطنی قرآن مأنوس بوده، در آخرت توفیق صعود مییابد.
نتیجه :
کلامی که معنای صریح یا ظاهر داشته باشد، متشابه نیست و تأویل مربوط به متشابه را ندارد؛ گرچه از آن جهت که تمام قرآن دارای تأویل است، واجد تأویل خواهد بود و بنای عقلاء بر اساس قانون محاوره، راجع به متشابه نیست؛ بلکه ناظر به کلامی است که معنای صریح یا ظاهر دارد.