همراهی سنت و عقل درتفسیر « قرآن کریم » (4)
بسم الله الرّحمن الرّحیم
همراهی سنت و عقل درتفسیر « قرآن کریم » (4)
مقدمه :
تحلیل روش تفسیر قرآن به حدیث، گذشته از لزوم آگاهی رشته علوم قرآنی، نیازمند به حدیث شناسی است و باید از قواعدِ علم حدیث پیروی نماید و تحقیق پیرامون تفسیر قرآن به عقل، گذشته از لزوم رشته علوم قرآنی، نیازمند بررسی شرایط برهان و موانع آن است تا از برکت برهان عقلی بهره بُردْ و از آسیب مغالطه مصون ماند.
رسالت عقل :
عقلْ رسول باطنی خداست. همانطوری که مدّعی رسالت ظاهری گاهی صادق است یعنی واقعاً نبیّ می باشد و زمانی کاذب است یعنی واقعاً نبیّ نیست، ولی تنبّی دارد عقل که رسول باطنی خداست، گاهی دارای رسالت صادق است و آن وقتی است که با شرایط ویژه برهان بیاندیشد و زمانی کاذب است و آن وقتی است که گرفتار مغالطه گردد؛ در این حال، همانند متنبّی هیچ سهمی از رسالت الهی ندارد.
البته رسول واقعی در عالم ظاهر، همواره معصوم است و هرگز نبیِّ خدا متنبّی نخواهد شد؛ ولی رسول باطنی چنین نیست؛ زیرا ممکن است گاهی همانند متنبّی، گرفتار اشتباه شود.
عقل ، نبیّ درونی در تفسیر « قرآن کریم »
در تعریف مفهوم تفسیر، حتماً باید قیدِ «به قدر طاقت بشری» توجه شود؛ زیرا متونِ نقلیِ دینْ، وحی الهی است که خداوند در آن پیرامون اسمای حسنا و صفات علیا و افعال حکیمانه خود از مُلک و ملکوت، دنیا و آخرت، مادی و مجرّد و... سخن گفت. ادراک صحیح کلمات تدوینی خدا همانند فهم درست کلمات تکوینی خدا، به مقدار ظرفیّت ادراک کنندگان می باشد. یعنی قیدِ به قدر طاقت بشری در تعریف تبیین جهان عینی (فلسفه) و علمی (تفسیر) مأخوذ خواهد بود.
حجیّت مبادی عقلی و براهین علمی
دین، همانطوری که قبلاً بیان شد، مجموعه ره آورد عقل و نقل است. حجیّت مبادی عقلی و براهین علمیْ ذاتی است؛ نه جعلی و اگر قطعِ عقلیْ اعتبار خود را از متنِ نقلی کسب کند، دَوْر لازم می آید؛ زیرا حجیّت نقلْ توسط عقل ثابت میشود و خودِ عقل از اعتبار اصیل برخوردار می باشد. غرض آنکه حَصْر دین در متون نقلی روا نیست .
اگر مبادی تصدیقی یک قیاس عقلی نباشد، بلکه وَهْمی یا خیالی باشد و مفسّر با آن مبادیِ موهوم یا متخیّل، هرچند خالصانه به سراغ تفسیر متن نقلی برود، نه به قصد تحمیل و تطبیق آن بر یافته های خود، باز گرفتار تفسیر به رأی شده است .
اما اگر کسی آگاهانه در صدد تحمیلِ رأیِ موهوم یا متخیّل خویش بر قرآن و تطبیق محتوای قرآن بر فهمیده وَهْمی و خیالی خود باشد، باز گرفتار تفسیر به رأی خواهد بود.
به منظور تقریب ذهن اینکه رسول خدا دارای حیثیّت بشری و عادی است و از آن جهت، همتای دیگران بوده و پیام ویژه ای از طرف خداوند دریافت یا ابلاغ نمی کند و دارای حیثیت مَلَکوتی و غیر عادی است که از آن جهت از دیگران ممتاز بوده و پیام مخصوص را از طرف خداوند تلقّی نموده و آن را به جامعه انسانی ابلاغ می کند و این حیثیّت ملکوتی او، حجّت خدا بر وی و دیگران می باشد.
انسانِ عاقل نیز دارای همین دو حیثیتِ بشری مُلکی و عقلی مَلکوتی است؛ یعنی از آن جهت که دارای طبیعت بدنی است، دانشی را از طرف خدا دریافت نمی کند ولی برهانِ ناب عقلی، حتماً از طرف خداوند است؛ زیرا بشر طبیعی از ذات خود، چنان ضیایی ندارد که بتواند مطالب صحیحِ معقول را ادراک نماید؛ چنانکه خداوند فرمود: (خَلَقَ الإنسان علّمه البیان)[ سوره الرحمن، آیات 3 ـ 4.]؛ (علّم الإنسان ما لم یعلم)[ سوره علق، آیه 5]؛ یعنی خداوند بعد از آفرینشِ انسان، به او بیانِ آنچه در ضمیر اوست، عطا کرد و به او چیزی را که نمی دانست آموخت.
نتیجه :
آنچه به وسیله برهان نابْ بدست آید ، آشناست ؛ نه بیگانه واز درون دین است ؛ نه بیرون دین .
از خارجی هزار به یک جو نمی خرند گو کوه تا به کوه منافق سپاه باش
بی معرفت مباش که در مَنْ یزید عشق اهل نظر معامله با آشنا کنند
[دیوان حافظ، غزل 196]
[سرچشمه اندیشه جلد 1 - آیت الله جوادی آملی -از صفحه 45 تا صفحه 47]
حضرت استاد، این مقاله را جهت ارائه به کنگره خوارزمی تدوین نموده اند.