لوح محفوظ

پیوندها



   
بر گزیدگان مسابقه کتاب خوانی دبیران فلسقه 

 
توسط دبیرخانه راهبری فلسفه ومنطق کشور اعلام شد .



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۳:۲۷
ربابه حاجی محمد حسین کاشی

تفسیر جامعه به جامعه در قرآن

 

مقدمه :

فرد در آغاز حیوان بالفعل و انسان بالقوه است و هرگاه استعداد خویش را به فعلیت و ظهور رساند، از جنبه حیوانی خویش دور شده و به بلندای مقام انسانی بار می‏یابد و با تحقق و تجلّی اوصاف انسانی می‏تواند جامعه‏ای سالم و مدنیّتی مفید داشته باشد .

شخصیت وی در جامعه شکل می‏گیرد و هویت واقعی‏اش در اجتماع ظهور و بروز می‏یابد، بنابراین اسلام، دینی است که نه تنها به جامعه و اجتماع انسانی اهتمام دارد، بلکه بهترین شکل جامعه و متمدن‏ترین صورت آن را بیان و معرفی می‏کند و اهانتی بس بزرگ به ساحت مقدس اسلام است که گفته شود تعالیم و احکام آن صرفاً فردی است و به شئون اجتماعی انسان توجهی ندارد .

 

جامعه و اقسام آن از دیدگاه حکما :

فلاسفه بر مبنای اندیشه فلسفی معتقدند که اگر افعال ارادی انسان بر اساس خیر و حق باشد، چون حقیقت واحدند و کثرت‏پذیر نیستند، جامعه حتماً جامعه‏ای فاضله خواهد بود؛ مدینه‏ای که فضایل انسانی در آن شیوع دارد و حکمرانان در آن جامعه جز برای رفع نیازهای مردم به چیز دیگری نمی‏اندیشند و هدف اصلی‏شان اجرای عدالت و اقامه قسط و وظیفه مهم حاکم ایجاد و حفظ اتحاد اهل قلم، شمشیر، مزارعه و معامله است .

چنین مدینه‏ای در مقابل مدینه غیر فاضله (فاسده) است که آن خود چند قسم است :

۱. مدینه جاهله :

عده‏ای از مردم‏اند که در مکانی اجتماع کرده و از استعمال قوه ناطقه تهی‏ اند، ازهمین‏رو سعادت حقیقی را نشناخته و در پی آن نیستند .

۲. مدینه فاسقه :

آنان از قوه ناطقه و تفکر بهره‏ مندند و سعادت واقعی را شناخته‏ اند؛ امّا در مقام عمل، بدان پای‏بند نبوده و برای نیل به سعادت خویش ‏نمی کوشند. به مبادی موجودات یعنی به خدای یگانه و عالم غیب و مقدسات معتقدند اما بدان پای‏بندی نشان نمی‏دهند .

۳. مدینه مبدله :

عده‏ای از افرادند که در اجتماع سالم و مطلوبی زندگی کرده و به تدریج از سلامت و فضیلت فاصله گرفته‏ اند؛ جامعه‏ ای که مردم آن مسیر انحطاط را پیموده و به پستی گراییده و فضایل را جایگزین رذایل ساخته‏اند .

۴. مدینه ضالّه :

 افراد تشکیل دهنده آن، شناخت درستی از حق و باطل و سعادت و شقاوت ندارند و گرفتار حکومت باطلی‏اند که حقایق را به درستی به آنان معرفی نمی‏کند یا اینکه بر اثر نقصان فکری، رذایل را فضایل پنداشته و قوانینی را بر مبنای آن تدوین و بدان عمل کرده‏اند  .


زندگی اجتماعی از نگاه قرآن :

. اجرای عدالت

. انحلال جامعه در معاد

با انحلال جامعه و استقلال هویّت فردی، هر کس مسئول اعمال فردی و جمعی دنیا خواهد بود. از این می‏توان پی‏برد که در صورت وجود حقیقی جامعه و باید دانست که سرّ انفرادی بودن زندگی انسان در معاد این است که تمام نیازهای وی از لحاظ مسکن، غذا، پوشاک و... در دنیا به وسیله عقاید، اخلاق و اعمال فقهی و حقوقی وی تأمین شده و به همراه او حاضر است و در هیچ کاری به دیگری نیازمند نیست؛ برخلاف زندگی انسان در دنیا که اجتماعی است و قسمت مهم حاجت‏های وی با همکاری دیگران تأمین می‏شود .

پس مردم در معاد، همانند برزخ، در عین اجتماع متفرّق و در حال دوستی از هم مهجورند .

 

. امامت و ولایت، عامل تحقق عینی جامعه

 از امام صادق(علیه‌السلام) نقل شده است که عده‏ای از اصحاب ایشان مانند حُمران بن أعین،محمد بن نُعمان، هُشام بن سالم، طیّار و هُشام بن حکم که جوان بود در محضر آن حضرت مشرّف بودند که امام صادق(علیه‌السلام) به هشام فرمود :

آیا به من گزارش نمی‏دهی که چگونه با عمرو بن عُبید رفتار (گفت‏وگوی کلامی) کردی؟ هشام عرض کرد: من شما را اجلّ می‏دانم و با جلالت رفتار می‏کنم و از شما خجالت می‏کشم و زبان من در حضور شما گویا نیست. امام صادق(علیه‌السلام) فرمود: وقتی شما را به چیزی دستور دادم انجام دهید .

هشام گفت: جریان عمرو بن عبید در مسجد بصره را شنیدم و در مجلس او حاضر شدم و از وی پرسیدم: آیا چشم داری آیا بینی داری آیا دهان داری آیا گوش داری؟ بعد از اینکه وی فایده هر یک از این حواس را گفت پرسیدم: آیا قلب داری؟ گفت: آری. گفتم با قلب چه می‏کنی؟ گفت: با قلب کارهای حواس را بررسی می‏کنم و روا و ناروای حواس را با آن تمیز می‏دهم. گفتم: آیا با بودن این جوارح حسّی از قلب بی‏نیاز نیستی؟ گفت: نه. گفتم: چرا، در حالی‏که جوارح حسّی صحیح‏اند؟ گفت: جوارح حسّی اگر در کار خود شک کردند آن را به قلب بازمی‏گردانند و با فتوای دل یقین پیدا می‏کنند و شکّ را می‏زدایند .

هشام گفت: به او گفتم: خداوند قلب تو را برای برطرف کردن شک جوارح قرار داد؟ گفت: آری. گفتم: پس وجود قلب لازم است تا جوارح حسّی یقین حاصل کنند؟ گفت: آری. پس گفتم: خداوند متعالی که جوارح حسّی را بی‏امام و راهنما رها نکرده تا با آن امام (قلب)، صحیح را بیابند و به آن یقین پیدا کنند، آیا همه این خلق رادر حیرت و شک و اختلاف رها می‏کند و برای آن‏ها امام تعیین نمی‏کند تا امتْ حیرت و شک خود را با رهبری آن امام برطرف کند و حال آنکه برای جوارح حسّی تو امام قرار می‏دهد که حیرت‏زدایی کند؟ عمرو بن عبید ساکت شد و چیزی نگفت....

امام صادق(علیه‌السلام) فرمود: ای هشام! چه کسی این مطلب را به تو آموخت؟ گفتم: چیزی است که از شما گرفتم و آن را تألیف کردم. امام صادق(علیه‌السلام) فرمود: «هذا والله مکتوب فی صحف إبراهیم و موسی».

چون گفتمان هشامِ غیرمعصوم، به امضای امام معصوم رسید و از جهت تقریر صاحب عصمت، اتقان دینی خود را بازیافت، می‏توان به آن استناد کرد و ابدان و ارواح امت اسلامی را بسان بدن و جوارح، و مقام والای صاحب ولایت الهی یعنی امام معصوم(علیه‌السلام) را در حکم روح ارواح و جان جانان دانست. در این صورت، مقام شامخ امامت از جهت تکوین و تشریع، عامل وحدت جامعه و مایه انسجام عینی آن خواهد شد. البته کسی که گفت‏وگوی هشام و امضای امام معصوم(علیه‌السلام) را در حدّ یک تشبیه صرف و تنزیل محض و تمثیل بحت می‏پندارد، هرگز به این‏گونه از احادیث به عنوان دلیل وجود عینی جامعه استناد نخواهد کرد .

 

دو نکته را می‏توان از حدیث مزبور به دست آورد :

۱. از جواب هشام به امام صادق(علیه‌السلام) برمی‏آید که وی اجتهاد پویا و پایای مورد نظر اهل‏بیت عصمت و طهارت(علیهم‌السلام) را که فرموده‏اند: ( علینا إلقاء الأصول و علیکم التفریع )در اصول کلامی مانند فروع فقهی تلقی کرده و تألیف و ترتیب مبادی پراکنده تنسیق مقدمات متشتّت را در مسائل کلامی رعایت کرده و تألیف به این معنا را کارساز دانسته و به امضای حضرت امام صادق(علیه‌السلام) رسانده است .

۲.اگر امامت امام معصوم(علیه‌السلام) و ولایت تکوینی و تشریعی انسان کامل نسبت به امت خود مایه تحقق عینی جامعه باشد، آن‏گاه حضور جامعه با روح جمعی، کتاب ویژه داشتن جامعه، دعوت جامعه به نام امام آن جامعه که از آیه (یَومَ نَدعوا کُلَّ اُناسٍ بِإمَامِهِمْ) برمی‏آید معنای خاص خود را پیدا می‏کند؛ لیکن هیچ یک از این امور منافی استقلال هویّت اشخاص به لحاظ وجود فردی آن‏ها نخواهد بود، زیرا هر وحدتی با کثرتِ مقابلِ خود منافی است نه با کثرت دیگر .

 

خلاصه:

الف . وحدت عددی غیر از وحدت شخصی است، چنان‏که وحدت مساوقِ وجود غیر از وحدت مندرجِ تحت وجود است و مغایرت آن از سنخ تغایر مقسم و قسم است؛ نه بیش از آن .

ب . وجود عینی جامعه بنابر وجود خارجی کثرت عددی امکان دارد .

ج . وجود اعتباری که منشأ آثار عینی و خود نیز برخاسته از آثار خارجی است، مرتبه‏ای از مراتب وجود حقیقی خواهد بود .

د . افراد در جامعه استقلال هویتی خود را از دست نمی‏دهند، چنان‏که عناصر اوّلی طبق برخی از مبانی حکمت دارج حوزوی (حکمت مشاء) هویّت خود را رها نمی‏کند، بلکه با حفظ شخصیت وجودی خود از سَورت و سَطوت آن کاسته می‏شود .

هـ . بر مبنای تجرد روح، انسان در آغاز پیدایش خود هرگز هویّت خود را از خارج به دست نمی‏آورد؛ نه از فرد و نه از جامعه؛ ولی تأثیر اوصاف، اخلاق و رفتار و گفتار را می‏تواند وامدار بیرون از خود اعم از فرد یا جامعه باشد و بر مبنای جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء در بدء وجود، خالی از هویت استقلالی و تجرد است و در تحصیل شخصیت تجردی خود وامدار بیرون از خود است، زیرا متحرک که از قوه به فعل خارج می‏شود حتماً محتاج محرّک بیرونی است؛ لیکن فرد یا جامعه که خارج از حوزه هویت روح جسمانی‏اند که در آینده روحانی می‏شود، بیش از حدّ اعداد و تعدّد امداد، توان یاری رساندن به روح را ندارند، زیرا تنها عامل تجرّدبخش روح انسانی، مبدأ مجرد ملکوتی است که توان روحانی کردن شی‏ء جسمانی متحرک را دارد، از این جهت فرد یا جامعه نسبت به شخص خارجی و روح جسمانی اصالت ندارند، بلکه در حد مدد رسانی سهیم‏اند. و.فرد گرچه در آغاز پیدایش خود از لحاظ علوم و فنون و اصطلاح‏های رایج حوزه و دانشگاه تهی است: (واللهُ أخرَجَکُم مِن بُطُونِ أُمَّهَاتِکُم لاتَعلَمونَ شَیْئاً)؛ لیکن از جهت بینش‏های فطری و گرایش‏های الهی با دفاین عقلی و روحی همراه است: (فَألهَمَها فُجورَها وتَقْوَاهَا)؛ و یثیروا لهم دفائن العقول.کوشش رهبران فکری و فرهنگی باید در تعلیم معارفی باشد که با دانش‏های میزبان هماهنگ بوده و در جهت اثاره آن دفاین باشد؛ نه بیگانه مهاجم و دشمن آن میزبان درونی .

ز . چون وجود اعتباری سنخی از وجود حقیقی است و ظاهر برخی از ادلّه نقلی وجود امّت در خارج است و حضرت استاد علامه طباطبایی وجود عینی کثرت عددی را توجیه می‏فرموده‏اند، آیاتی را که برای امت، کتاب، مسئولیت، قائد و مانند آن قرار می‏دهد طبق ظاهر آن‏هاتفسیرفرموده‏ اند. سنّت‏های الهی برای جامعه مناسب هستی همان جامعه خواهد بود؛ یعنی به همان معنا که امت وجود دارد، سنّت الهی امّت‏ها نیز به همان معیار وجود دارد .

ح . تدوین حقوق جهانی بشر وقتی میسور است که مواد آن از مبانی خاص و مبانی مخصوص آن از منابع مشترک استنباط شود. در صورت اصالت فرد، تدوین چنین حقوقی ممکن است، زیرا تمام بشر در اصول فطری و الهامی خداوند سهیم‏اند و از آن دفاین عقول می‏توان موادّ حقوقی را استخراج کرد؛ لیکن تدوین حقوق مشترک برای جوامع در صورتی که جامعه وجود جدای از فرد داشته باشد آسان نیست، زیرا اصول مشترک جوامع بشری احراز نشده است و با نداشتن منابع مشترک، هرگز مبانی هماهنگ استخراج نمی‏شود و در این حال، تدوین مواد حقوقی مشترک شدنی نخواهد بود .

ط . پایه تمام علوم، جهان‏ بینی یعنی فلسفه کلی است، زیرا تمام امور مرهون هستی است و هستی‏ شناسی، فلسفه نام دارد. فیلسوف الهی اگر بر مبنای حکمت متعالیه که راقی‏ترین حکمت الهی و جهان‏ بینی توحیدی است مشی کند، جامعه‏ شناسی و روان‏ شناسی او و نیز سایر رشته‏ های علمی واحد در مبانی ویژه الهی‏ ا ند، هرچند راهیان این صراط مستقیم تفاوت‏هایی در کیفیت استنباط فروع فلسفی از اصول آن دارند، در نتیجه در ارزیابی علوم منشعب از آن یا متفرّع بر آن، اختلاف نظر خواهند داشت .

ی . از بهترین راه‏های تحقیق علوم انسانی، تفسیر انسان به انسان است، چنان‏که برجسته‏ ترین شیوه تفسیر قرآن حکیم همانا تفسیر قرآن به قرآن است. این اصل (یعنی تفسیر انسان به انسان) اصول فطری را شکوفا و دفاین عقول را با شکوه و جلال انسان را در ثَوره فطرت و جمال بشر را در الهام او ارزیابی می‏کند. چنین بشری توان تشکیل جامعه متألّه و مدینه فاضله را دارد .

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۷:۴۵
ربابه حاجی محمد حسین کاشی


راههای تعریف انسان

با تفسیر انسان به انسان در قرآن کریم

آیت الله جوادی آملی

 مقدمه

در بحث «معرِّف» آمده است که از پنج راه می‏توان شی‏ء را شناخت: حدّ تام؛ حدّ ناقص؛ رسم تام؛ رسم ناقص؛ تمثیل. بهترین راه همان حدّ تام است. حدّ تام یعنی بررسی ذاتیات خود شی‏ء؛ مثلاً برای شناخت درخت، از عوارض و آثار و حرکات و مانند آن نمی‏توان به کنه درخت پی برد، بلکه از جنس و فصل و ذاتیات آن به خودش پی می‏بریم که بهترین و کامل‏ترین تصوّر از درخت را نصیب ما می‏کند؛ امّا اگر شناخت ما تلفیقی از ذاتی و عرضی باشد یا صرفاً عرضیات آن باشد، هیچ کدام کنه درخت را نشان نمی‏دهد .

تمثیل هم که راه پنجم است، از همه ضعیف‏تر است. تمثیل برای کسی که به ذاتیات و لوازم ذاتی دسترسی ندارد، شی‏ء را در حدّ تشبیه و تقریب ذهنی تبیین می‏کند؛ مانند اینکه بگویند «نَفْس نسبت به بدن، مثل سلطان است. انسان در عرف توده مردم، حیوان ناطق است: جانوری است که سخن می‏گوید و می‏اندیشد. حیوان در این تعریف، جامع حیات گیاهی و حیوانی است و ناطق نیز همان نفس دارای اندیشه علمی و انگیزه عملی است. . . .

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۸:۳۳
ربابه حاجی محمد حسین کاشی


مسابقه علمی کتابخوانیترجمه و شرح بدایة الحکمة- علی شیروانی


دبیران فلسفه و منطق

 

شرکت کنندگان برای رؤیت خبر بر روی ادامه مطلب کلیک کنند .


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۲ ، ۱۸:۱۸
ربابه حاجی محمد حسین کاشی

شرکت درهفدهمین همایش بزرگداشت حکیم ملا صدرا با عنوان


(فلسفه وراه زندگی)


زمان برگزاری :چهار شنبه اول خرداد  ۱۳۹۲  ساعت  : ۸ ـ   ۱۷



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۲ ، ۰۴:۲۲
ربابه حاجی محمد حسین کاشی

 

 
 
 
عرض تسلیت ایام شهادت، بزرگ بانوی دو عالم، حضرت فاطمه زهرا (س)،
 

 

ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده بود به همین دیوار و پارچه‌ای کشیده بود روی سرش، چون حتی چادرش را بخشیده بود.

 

برای رؤیت بر روی ادامه مطلب کلیک کنید :

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۲ ، ۰۸:۱۵
ربابه حاجی محمد حسین کاشی

یک رابطه‌ جدید با خداى متعال

 


 

مطلبی که پیش روی شماست، گزیده‏ای از بیانات رهبر معظم انقلاب، حضرت آیت‏الله خامنه‏ای، در باب حلول سال نو است.

 


 

یک رابطه‌ جدید با خداى متعال

 

اول سال که می‌شود، آدم فکر کند که خب، سال گذشته و قبلش هر جور بود، گذشت؛ الان یک مقطع جدیدی است؛ یک رابطه‌ی جدیدی با خدای متعال تعریف کنیم؛ هم در جنبه‌های ایجابی، هم در جنبه‌های نفی‌ای.

 

برای رؤیت بر روی ادامه مطلب  کلیک نمایید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۹۲ ، ۰۸:۴۳
ربابه حاجی محمد حسین کاشی

آشنایی با فلسفه ( با / برای ) کودکان


گزارش سخنرانی : دکتر انواری

توسط : سر گروه فلسفه منطقه ۸ تهران



این فلسفه  برای کودکان طراحی شده و فلسفه را در سطح پایین آن به کودک آموزش می دهد  . مبدع این فلسفه میتو لیپمن که به دلیل مشکلات موجود در آموزش فلسفه در دوره های عالی ، به این بخش از فلسفه روی آورده است . این نوع فلسفه  را ( با توجه به تعریف موجود ) یک موضوع میان رشته ای محسوب می کند .

 « فلسفه با کودکان » و یا « فلسفه برای کودکان »  .  فلسفه برای کودکان سعی در آموزش کودکان با مفاهیم و حیطه های فلسفی  اعم از منطق ، مغالطه شناسی ، استدلال ، احساس ، عقل و  عشق  حیطه ی آن و یا در کل آنچه که یک کودک  بدان نیازمند است ، در قالب داستان می باشد . البته تمامی این موارد با توجه به سن کودک و اقتضا های سن کودک طراحی می گردد . این نوع آموزش برای  فلسفه گامی مؤثر در پرورش و رشد تفکر و اندیشه ی کودک دارد .


برای رویت کامل متن بر روی ادامه مطلب کلیک کنید :

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۱ ، ۱۸:۴۳
ربابه حاجی محمد حسین کاشی

چهارمین همایش مشترک گروه فلسفه


موضــــــوع: آشنایی با فلسفه با کودکان


برای رؤیت کامل خبر بر روی ادامه مطلب کلیک کنید :

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ بهمن ۹۱ ، ۱۲:۲۴
ربابه حاجی محمد حسین کاشی


 از سبک زندگی تا حیات طیبه

مقدمه

پرداختن به مفاهیم کلی همچون سبک زندگی در عین سادگی دشواری‌های خاص خودش را هم دارد. به تعبیری می‌توان گفت که سبک زندگی، سهل ممتنعی است که به خاطر بسیط بودن بیش از حدش، نمی‌توان حدود و ثغور آن را به صورت خاص مشخص کرد.

اما آنچه را که نمی‌توان انکار کرد ضرورت و حساسیت پرداختن به این موضوع است. موضوعی که بی‌تردید در آینده‌ای نه چندان دور می‌تواند به عنوان برگ برنده انقلاب اسلامی باشد و شاید هم اصلی‌ترین تهدیدی باشد که فرهنگ ما را دچار چالش کند.


  برای رؤ یت کامل متن بر روی ادامه مطلب کلیک کنید :
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۱ ، ۰۷:۵۶
ربابه حاجی محمد حسین کاشی