لوح محفوظ

پیوندها

صراط مستقیم در تفسیر « قرآن کریم » (10)

شنبه, ۱۵ شهریور ۱۳۹۳، ۰۲:۴۷ ب.ظ

بسم الله الرّحمن الرّحیم

صراط مستقیم در تفسیر « قرآن کریم » (10)

مقدمات :

1.      برای تفسیر ، صراط مستقیم وجود دارد اولاً ،

2.      پیمودن آن ممکن است ثانیاً ،

3.       عدّه‏ای از مفسّران نیز به طیّ آن کامیاب شده‏اند ثالثاً،

4.      توفیق خارجی و عملیِ ره نوردی آن، خاص نسل و نژاد ویژه ‏ای نیست رابعاً ،

5.       برای تفسیر معارف نظری متون سرمایه‏ های علمی لازم است خامساً.

روشمند شدن تفسیر :

یقین مفسّر یا منطقی است که به استناد مبادی برهان پدید می ‏آید یا روانی است که محصول خصلت های نفسانی و اوصاف روانی او است. همچنین اگر مفسّر درباره برخی از مبادی تصدیقیْ شک داشته باشد، تردید او یا منطقی است یا روانی است که نتیجه صفاتِ درونی و خصوصیاتِ روانی شخص شاک می‏ باشد.

گرچه قطع منطقی و قطع روانی، تأثیر طبیعی آنها یکسان است؛ یعنی انسانِ قاطع، به مقتضای قطع خود سخن می ‏گوید و تفسیر می ‏کند و عمل می ‏نماید؛ خواه قطع او منطقی باشد یا روانی.

تفسیر اگر به استناد قطع روانی انجام شد، محصولی جز اقناع قطّاعان روانی نخواهد داشت؛ زیرا فاقد مبادی فکری است؛ لذا قابل انتقال علمی به دیگران نمی‏ باشد. آنچه ماء معین و چشمه جاری است، همانا قطع منطقی است که در اثر داشتنِ مبادی استدلال، قابل سرایت به پژوهندگان دیگر می ‏باشد.

جریان شکّ روانی، دارای اثر مخصوص خود می ‏باشد؛ سبب تزلزل در تصمیم ‏گیری ، عزم و اراده است . شکّ منطقی مایه شکوفایی مسأله خواهد بود؛ زیرا او را به جست‏وجوی برهان بر اثبات یا نفی تحریک می‏کند؛ برخلاف شکّ روانی که مایه افسردگی وپژمردگی آن است و شاک را ایستا و راکد می‏ نماید.

جمع‏ بندی آیات و روایات :

تفسیر یا به نقل است و یا به عقل :

1.      تفسیر نقلی اگرآیه‏ای شاهد تصوری یا تصدیقی آیه دیگر باشد (تفسیر قرآن به قرآن) و یا به استعانت از متن نقلی دیگر می‏باشد، به اینکه حدیث معتبرْ گواه برای معنای خاص از آیه قرار گیرد و هر دو قسم یاد شده، داخل در تفسیر نقلی است و می‏توان از آن به عنوان تفسیر مأثور یاد کرد؛ بنا بر اینکه اصطلاح مأثور بودن مختص به حدیث نباشد.

2.      تفسیر عقلی یا عقل معنای آیه‏ای را از جمع‏بندی آیات و روایات دریابد که در این قسم، عقلْ نقشِ مصباح را دارد و نه بیش از آن و چنین تفسیر عقلیِ مجتهدانه، چون از منابع نقلی محقق می‏شود، جزء تفسیر به مأثور محسوب می ‏گردد؛ نه تفسیر عقلی . 

 یا عقلْ نقشِ منبع را دارد؛ نه صرف مصباح را. بنابراین تفسیر عقلی، مخصوص به موردی است که برخی از مبادی تصدیقی توسط عقل استنباط گردد و آیه مورد بحث بر خصوص آن حمل شود.

قطع به یک مَبْدأ تصدیقی، اگر از سنخ یقین به مطلب عرفان نظری، فلسفی، کلامی، منطقی و ریاضی باشد، به طوری که ثبوت محمول برای موضوع به نحو ضروری باشد و انفکاک آن از موضوع محال باشد، چنین قطعی مفید ضرورت است .

 زیرا سلب محمول از موضوعْ محال خواهد بود؛ چون جمع نقیضین ممتنع است، لذا آیه قرآن یا حدیث مأثور حتماً مطابق با چنین قطع مفید ضرورت تفسیر خواهد شد.

اگر یقین به یک مبدأ تصدیقی از سنخ قطع به یک مطلب تجربی باشد :

اولاً قطع به کمک آزمایش دشوار است؛ و به آسانی نمی‏توان به یک مطلب تجربیْ یقین منطقی حاصل نمود .

ثانیاً بر فرض که قطع تجربی به ثبوت محمول برای موضوع حاصل گردد، ولی نمی تواند راهی برای حصر محمول در موضوع و انحصار اتصاف موضوع به محمول باشد؛ زیرا تا کنون هرچه آزمایش شد، همین بود  ؛ لذا با معجزه بودن یک مطلب خارق عادی منافاتی ندارد. پس، در مورد تعیین تجربی نمی ‏توان برابر قطع مزبورْ آیه محل بحث را بر خلاف ظاهر حمل نمود؛ به عنوان اینکه بر خلاف علم است؛ زیرا اعجاز همواره بر خلاف عادت بوده است؛ گرچه هیچ‏ گاه بر خلاف ضرورت عقلی نبوده و نخواهد بود.

مثلاً جریان حضرت خلیل(علیه ‏السلام) و مصون بودن آن حضرت بعد از ورود در آتش، محال عادی است نه عقلی؛ لذا با معجزه ثابت خواهد شد و دلیلی بر حمل آیه (...یا نار کونی برداً و سلاماً علی إبراهیم)[ سوره انبیاء، آیه 69] بر خلاف ظاهر آن وجود ندارد.

جمع بندی و نتیجه گیری :

باید در حمل آیه بر خلاف ظاهر یا نص، مشاهده کرد که قطع موجود در مسأله، منطقی است یا روانی و اگر منطقی بود، دلیل او مفید ضرورت است . . .  یا دوام و اگر مفید ضرورت بود به نحو انحصار است یا نه؛ زیرا اگر محصول دلیل مسأله، دوام محمول برای موضوع بود، نه ضرورت آن، انفکاک محمول از موضوع به نحو اعجاز ممکن است و اگر ضرورت آن به نحو انحصار نبود، تحقق آن محمول برای غیر موضوع مألوف به عنوان خرق عادت میسّر است. پس، در تفسیر آیه یا حدیث به صرف قطع به یک مطلب نمی ‏توان از ظاهر یا نصّ آن منصرف شد و بر خلاف آن حمل نمود.

اگر مفاد آیه محل بحث در صدد تحدّی و اعجاز نبود، بلکه به عنوان ارائه یک مطلب عادی بود، می‏ توان آن را برابر اصول موضوعه تفسیر نمود؛ زیرا فرض بر این است که آیه محل بحث در مقام تحدّی و بیان خرق عادت نیست و فقط در صدد بیان سیر طبیعی یک شی‏ء است با عنایت به مبدأ فاعلی و غایی آن که خدای سبحان باشد و تحقق آن شی‏ء به چند وجه ممکن است و هیچ‏کدام از آنها امتناع یا ضرورت عقلی ندارد.

اگر بعداً خلاف آن ثابت شد، این تخلّف به فهم مُفَسّر بر می ‏گردد و نه به وحی الهی؛ همانند استنباط احکام فرعی از مبانی اصلی که گاهی مطابق با واقع می ‏شود و گاهی مخالف با آن؛ ولی بدون کشف خلاف و زمانی نیز مخالف با واقع می ‏شود با انکشاف خلاف که در صورت کشف خلاف، خطای آن به فهم فقیه برمی‏ گردد؛ نه به شریعت غرّا.

البته در اسناد یک مطلب به صاحب شریعت، باید مقدار فهم استنباط کننده و نصاب دلیلی که در دست دارد و نحوه یقینی که در دل دارد، همگی ملحوظ باشد؛ یعنی گاهی اسناد قطعی است و زمانی ظنّی است که اسناد یقینی، مخصوصِ صورتِ قطع است و اسناد ظنی ویژه حالت مظنّه و گمان.

تجرّد ادراک در تفسیر « قرآن کریم »  :

تجرّد روح تجرّد تامّ عقلی نیست تا در مبادی ادراک، نیازی به احساس و مانند آن نداشته باشد. اگر از مرحله احساس و تخیّل بگذریم و به ادراک اصیل روح راه یابیم، متوجه خواهیم شد که :

1.      روح دارای تجرّد از قید زمان و مکان و مانند آن می ‏باشد .

2.      ادراک، امری مجرّد است .

3.      کلّی اگر ادراک شود، از هر قیدی منزّه است؛ زیرا کلی غیر از اشتراک لفظی است؛ بلکه معنایی مشترک بین افراد فراوان و بر همه آنها صادق و از قید هریک از آنها مبرّاست .

4.      شهود حضوری روح مجرّد و نیز ادراک کلی مجرّد است .

5.      تفسیر را باید برابر با فرهنگ رایج عصر نزول در نظر گرفت؛ گرچه مصادیق آنها می تواند متنّوع و متّعدد باشد .

ممکن است معنای استنباط شده مفسّر ، اختصاص به مرز و بوم معیّن یا تاریخ مشخص نداشته باشد؛ گرچه تفسیر او در ظرفِ محدود تاریخ واقع می ‏شود.

همچنین مُفَسِّر مفروض، فتوا به پیام ثابت، مجرد، کلی، دائمی را از قرآن استنباط می ‏نماید؛ نه یک مطلب نِسْبی را .

 

 [سرچشمه اندیشه جلد 1-آیتالله جوادی آملی -از صفحه 107-  صفحه 177]

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی